در این مطلب میخوانید:
یکی از اصلی ترین و مهمترین موضوعاتی که شما با ورود به عرصه ارزهای دیجیتال با آن روبرو خواهید شد، بحث تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال است.
اگر قصد دارید وارد بحث ترید کردن شوید، یادگیری چگونه خواندن نمودار قیمتهای ارزهای دیجیتال فوقالعاده اهمیت دارد و در این راه اصلیترین ابزار یک معاملهگر و دانشی که لازم است بهدست آورد، تحلیل تکنیکال است.

مقدمه
اگر قصد دارید وارد بحثترید کردن شوید، یادگیری چگونه خواندن نمودار قیمتهای ارزهای دیجیتال فوقالعاده اهمیت دارد. ترید کردن میتواند خریدوفروش ارزها در بازار ارزهای دیجیتال، بازار سهام یا خریدوفروش در سایر بازارها باشد. اصلیترین ابزار یک معاملهگر و دانشی که لازم است بهدست آورد، تحلیل تکنیکال است. یادگیری تحلیل تکنیکال و تمام اصطلاحات مربوط به آن میتواند برای تازهکارها بسیار ترسآور و سخت به نظر برسد و به همین دلیل خیلی از افراد بدون آن که اطلاعات اولیه راجع به تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال را یاد بگیرند وارد دنیای خریدوفروش میشوند. ولی چند ماه بعد پس از تحمل ضررهای زیاد آرزو میکنند که کاش این موارد ساده را بلد بودند. به همین دلیل در این مقاله میخواهیم به شما بهسادگی هرچهتمامتر نحوه خواندن نمودار قیمت ارزهای دیجیتال را آموزش دهیم. بهتر است خودتان تحلیل تکنیکال را فرابگیرید. این راهنما میتواند برای شروع، دانش شمارا درزمینه تحلیل تکنیکال بالا ببرد.
تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال چیست؟
تحلیل تکنیکال که درواقع کار با نمودار و ابزارهای آن است، نوع خاصی از تحلیل به شمار میرود که رفتار آینده بازار را با توجه به حرکات قبلی قیمت و دادههای حجم معاملات پیشبینی میکند. تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال در شکل ابتدایی خود در قرن هفده در آمستردام هلند و در قرن هجده در ژاپن مورداستفاده قرار میگرفت، اما شکل مدرن این تحلیل از فعالیتهای چارلز داو، خالق شاخص اقتصادی میانگین صنعتی داو جونز (Dow Jones Industrial Average) آغاز شد.
این نوع تحلیل که در بازارهای مالی سنتی مانند سهام و بورس بهکار میرود را میتوان در بازار ارز دیجیتال نیز استفاده کرد. باوجودآنکه در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال با شاخصها، اعداد و نمودارها سروکار دارید، این تحلیل بهنوعی مطالعه رفتار انسانها در بازارهای مالی محسوب میشود. رفتارهایی که با احساسات انسانی عجین شده و گاهی خود را در قالب ترس و طمع در شرایط مختلف نشان میدهد. باید توجه داشت تمام معاملهگرانی که یک سهام در بازار بورس یا یک ارز دیجیتال در صرافیها را خریدوفروش میکنند، درواقع بازار را برای آن ارز دیجیتال یا سهام شکل میدهند و احساسات این معاملهگران و سرمایهگذاران است که قیمت را تعیین میکند.
به عبارتی دیگر نیروهای عرضه (Supply) و تقاضا (Demand) که هسته بازارهای مالی را شکل میدهند، بهنوعی از احساسات معاملهگران ناشی میشوند که بر اساس آنها حرکات قیمتی شکل میگیرد.
پس تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال را میتوان بهنوعی تحلیل رفتارهای انسانی نیز تعریف کرد. لازم به اشاره است که از تحلیل تکنیکال در بازارهای تحت شرایط عادی با حجم معاملات و نقدینگی بالا میتوان پاسخ مناسبتری دریافت کرد.
چگونه و تا چه میزانی باید به تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال متکی باشیم؟
آخرین باری که هواشناسی پیشبینی دقیقی ارائه داد را به یاد میآورید؟ احتمالاً برخی از این پیشبینیها درست از آب درنیامده باشند. حتی در بسیاری از موارد پیشبینی کردن کار بیهودهای به نظر میرسد، چراکه بسیاری از آنها نتیجه اشتباهی را پیشبینی میکنند. بااینحال چرا بازهم به پیشبینیهای هواشناسی گوش میدهیم؟ پیشبینیها در کل مفید هستند، چراکه ما را برای اتفاقی که احتمال وقوع آنها وجود دارد، آماده میکنند. مثلاً اگر هواشناسی هوا را بارانی پیشبینی کرده باشد، ما برای اطمینان با خودمان چتر میبریم و اگر آفتابی پیشبینی کند، عینک آفتابی خود را میزنیم. میدانیم که احتمال دارد به وسایل همراهمان نیاز پیدا نکنیم، اما بههرحال برای این اتفاقها آماده خواهیم بود.
تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال هم شباهت زیادی با پیشبینی هواشناسی دارد. تحلیلگران تکنیکال میدانند برای چه اتفاقی آماده شوند، اما این را نیز به خاطر دارند، که قیمتها همیشه موافق نظر آنها حرکت نمیکند.
بیایید ببا هم رخی از دلایلی که پیشبینی هواشناسی به تحلیل تکنیکال شباهت دارد را بررسی کنیم:
- در پیشبینی هواشناسی دما و فشار اندازهگیری میشود و با استفاده از این اطلاعات تغییرات آب و هوایی مانند جبههها و مناطق کمفشار و پرفشار بررسی میشود. در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال پارامترهای قیمت و حجم معاملات بهعنوان ورودی استفاده میشوند تا درباره حرکات بازار که ترس و طمع، روندها، بازگشت روندها و غیره مطلع شویم.
- باوجود دسترسی به انبوه دادهها در هواشناسی، هنوز از تجربه و درک شخصی در پیشبینی نهایی استفاده میشود. تحلیلگران تکنیکال نیز به همین صورت در بسیاری از موارد از تجربه خود بهره میبرند.
- پیشبینی دقیق هوا بستگی به دانش فردی از اطلاعات و آبوهوای محلی دارد. فرضاً اگر شخص پیشبینی کننده از تگزاس به آلاسکا مهاجرت کند، برای اینکه با آبوهوای آلاسکا آشنا شود، کمی زمان نیاز خواهد داشت. همین شرایط در تحلیل تکنیکال نیز حاکم است. کسانی که در بازار بورس نیویورک معامله میکنند، برای عادت به بازار کالا یا بازار ارزهای دیجیتال نیاز به زماندارند.
بازارهای بزرگ مثل بازار ارزهای دیجیتال و بازارهای بورس بزرگ با بازارهای بورس کوچک تفاوت دارند.
- در اوایل دورانی که پیشبینی هواشناسی شکل گرفت، برخی از افراد سودجو سعی داشتند مردم را قانع کنند که میتوانندآبوهوارا کنترل کنند یا حداقل پیشبینیهای بسیار دقیقی از آبوهوا دارند که هرگز به خطا نمیرود. متأسفانه درزمینه تحلیل تکنیکال هم افرادی وجود دارند که بر بینقص بودن و درست بودن همیشگی تحلیلهای خود اصرار دارند.
- پیشبینیهای هواشناسی معمولاً زمانی که شرایط تغییر نمیکند، درست از آب درمیآید. اگر آسمان ۳ روز گذشته آفتابی باشد و جبهه آبوهوایی بزرگی هم وارد نشود، احتمالاً امروز هم آفتابی خواهد بود. تحلیلهای تکنیکال هم معمولاً وقتی اخبار مهم و جدیدی یا رویداد خاصی اتفاق نیافتد، بهدرستی جواب میدهد. با وقوع تغییرات بزرگ امکان پیشبینی بهصورت دقیق هم در هواشناسی و هم در بازار مالی بسیار مشکل میشود.
- پیشبینی هواشناسی و تحلیل تکنیکال معمولاً در مقیاسهای متوسط کاربرد بهتری دارند. همانطور که پیشبینی هوا برای یک شهر بزرگ امکانپذیر است اما برای منطقهای از شهر بسیار سخت است. همین شرایط در تحلیل تکنیکال نیز وجود دارد بهصورتی که پیشبینی ثانیه به ثانیه بازار بسیار سخت است و استفاده از تحلیلهای روزانه یا هفتگی میتواند مؤثرتر واقع شود. همچنین پیشبینی هوای یک کشور یا یک بازار مالی در بازه زمانی طولانیمدت (مثلاً بازار ارزهای دیجیتال امسال سال خوبی نخواهد داشت) شاید استفاده چندانی نداشته باشد.
پیشبینی ثانیه به ثانیه بازار بسیار سخت است و استفاده از تحلیلهای روزانه یا هفتگی میتواند مؤثرتر واقع شود
سعی کنید این مقایسه بین پیشبینی هوا و تحلیل تکنیکال را به یاد داشته باشید تا از مزیتهای این تحلیل و محدودیتهای آن آگاه باشید.
آموزش تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
روشهای متفاوتی برای انجام تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال وجود دارد. برخی از آنها به الگوها پایبند هستند و برخی دیگر با استفاده از اندیکاتورها این کار را انجام میدهند؛ ولی روش معمول استفاده ترکیبی از این تکنیکهاست. تفاوت تحلیلگران تکنیکال و بنیادی در این است که دسته نخست تاریخچه قیمت و دادههای حجم معاملات را تنها برای ارزیابی استفاده میکنند. این عده برعکس تحلیلگران بنیادی، فکر خودشان را با ارزشگذاری چیزهایی که معامله میکنند، درگیر نمیکنند. تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال بر اساس نظریه داو جونز بر ۳ پایه استوار است:
- قیمت است که نشاندهنده همهچیز در بازار است.
- در بازار روندهای مشخصی وجود دارند.
- تاریخ به تکرار خودش علاقهمند است.
قیمت است که نشاندهنده همهچیز در بازار است
بسیاری از متخصصین بازار، تحلیلگران تکنیکال را به دلیل اینکه تنها حرکات قیمتی را در نظر میگیرند و فاکتورهای بنیادی را از یاد میبرند، موردانتقاد قرار میدهند. استدلالی که برای این منتقدان میتوان بهکار برد این است که بر اساس فرضیه بازار کارا، قیمت یک سهام یا ارز دیجیتال در بازار مالی بازتاب تمام پارامترهایی است که بر روی آن تأثیرگذار است (یا میتواند تأثیرگذار باشد). این مورد شامل فاکتورهای بنیادی نیز میشود که ما را از دخالت دادن پارامترهای دیگری جز قیمت و حجم در تصمیمگیریهای مالی معاف میکند.
تنها چیزی که برای تحلیلگران تکنیکال معنی دارد، آنالیز حرکات قیمتی است که به نظر آنها محصول عرضه و تقاضا برای یک دارایی خاص در بازار مالی است.
در بازار روندهای مشخصی وجود دارند
تحلیلگران تکنیکال عقیده دارند که قیمت در روندهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت حرکت میکند. مفهوم دیگری که از این عبارت میتوان دریافت کرد، آن است که قیمت بیشتر تمایل دارد در روند قبلی خود حرکت کند تا اینکه در روند تغییری ایجاد کند. درواقع بسیاری از استراتژیهای تکنیکال بر این فرض استوار است.
تاریخ به تکرار خودش علاقهمند است
تحلیلگران تکنیکال عقیده دارند که تاریخ علاقه دارد خودش را تکرار کند. حرکات قیمتی تکراری که در بازار مشاهده میشود را میتوان به روانشناسی بازار که بر اساس ترس و هیجان شکل میگیرد، ارتباط داد. تحلیلگران تکنیکال با استفاده از الگوهای شکلگرفته بر روی نمودارها این احساسات را تجزیهوتحلیل میکنند تا حرکات بعدی بازار را پیشبینی کنند. درحالیکه سیستمهای زیادی برای تحلیل تکنیکال در طول ۱۰۰ سال گذشته مورداستفاده قرارگرفته است، بسیاری عقیده دارند که همه این سیستمها از فلسفه یکسانی استفاده میکنند و بر اساس الگوهای تکراری قبلی، درباره حرکات قیمتی در آینده نظر میدهند.
تفاوتی در نوع بازار وجود ندارد
تحلیل تکنیکال برای بازارهای مختلف از بازار تبادلات ارزی گرفته تا بازار بورس نیویورک، بازار کالا و بازار ارزهای دیجیتال میتواند مورداستفاده قرار گیرد. در بخشهای بعدی به بیان مفاهیم اصلی تحلیل تکنیکال و آموزش این مبحث جذاب خواهیم پرداخت.

نظریه Dow و تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
نظریه داو (Dow) اصل و اساس تحلیل تکنیکال است. این تئوری اولین بار توسط چارلز هنری داو مطرح شد.
چارلز هنری داو را بهعنوان پدر علم تحلیل تکنیکال میشناسند و درواقع اولین پایههای تحلیل تکنیکال توسط این فرد ساخته شد؛ پس قطعاً برای یادگیری این علم نیاز است که اصول اولیه این تئوری را بلد باشید:
- بازار در هنگام قیمتگذاری همهچیز را موردتوجه قرار میدهد، تمام اطلاعات گذشته، حال و آینده در قیمتهای فعلی خلاصهشده است.
- وقتی بحث ارزهای دیجیتال به میان میآیدچیزهایی که بازار به آن توجه میکند چندین متغیر دارد، مواردی مانند قیمت فعلی و یا قیمت پیشبینیشده و هرگونه قوانینی که میتواند دنیای ارز دیجیتال را تحت تأثیر قرار بدهد.
- تغییرات قیمت معمولاً بهصورت اتفاقی نیستند و همه بالا و پایین شدنها از روندهای خاصی پیروی میکنند و این روندها ممکن است بلندمدت و یا کوتاهمدت باشند.
- تحلیلهای بازار بر روی قیمت ارز دیجیتال متمرکز است و تلاش نمیشود متغیرهای بسیار زیاد دیگر بررسی شود.
- تاریخ همیشه میل دارد که خودش را تکرار کند، این موضوع نهتنها در مباحث سیاسی که بلکه در بخش اقتصاد نیز کاملاً درست است. به همین دلیل معمولاً میتوان با توجه به واکنش سرمایهگذاران در موقعیتهای مشابه، الگوی خاصی را برای تعیین رفتار بازار طراحی کرد.
اصول نظریه Dow
سه حرکت بازار
اولین حرکتی که در بازار و نمودارها باید به آن توجه شود بانام حرکت اصلی شناخته میشود که میتواند بین کمتر از ۱ سال تا چندین سال دوام داشته باشد. این حرکت معمولاً بهصورت صعودی و یا نزولی است. بعدازاین مورد نوسانات میانی راداریم که واکنش دوم بازار به قیمتهاست و میتواند بین ده روز تا سه ماه طول بکشد. در این حرکت معمولاً بین ۳۳ تا ۶۶ درصد تغییرات قیمت حرکت اولیه را تجربه میکنیم که نسبت به نوسانات میانی قبلی و یا ابتدای حرکت اصلی محاسبه میشود. نهایتاً نیز نوسانات کوتاه راداریم که با توجه به حدس و گمانهای بازار اتفاق میافتد و بین چندین ساعت تا یک ماه و یا بیشتر به طول میانجامد. تمام این ۳ حرکت میتوانند بهصورت همزمان نیز اتفاق بیفتند. برای مثال ممکن است یک نوسان کوتاه در یک حرکت میانی نزولی را در یک حرکت اصلی صعودی مشاهده کنیم.
سه مرحله از روندهای بازار
- مرحله ذخیره و توده (Accumulation): این مرحلهای است که سرمایهگذاران باتجربه و بادانش شروع به خرید و یا فروش داراییهای خود برخلاف فهمی که بازار دارد میکنند. در طی این دوره قیمت داراییهای موردنظر تغییرات زیادی نمیکند؛ زیرا تعداد این افراد بادانش بسیارکم است.
- مرحله مشارکت عمومی (Public Participation): مرحله جذب و یا شراکت عمومی بهوقتی میگویند این مردم بیشتر و بیشتر دنبالهروی این سرمایهگذاران باتجربه میشوند و به آنها پیوسته و با توجه به شرایط شروع به خرید و یا فروش میکنند. این روند تا جایی ادامه دارد که خریدوفروش اشباعشده و دیگر همه این تحلیل را کرده باشند.
- مرحله افراط و توزیع (Distirbution): بعدازاینکه بازار اشباع شد مرحله توزیع آغاز میشود. این فاز به این صورت است که قیمتها شروع به بازگشت میکنند و سرمایهگذاران باتجربه شروع به توزیع و واگذاری داراییهای خود میکنند. به دنبال این کار و زیادشدن عرضه قیمتها در بازار کمکم سقوط میکند.
بازار از تمام خبرها تأثیر میگیرد
بازار سهام و بورس تمام اطلاعات و اخبار جدید را بهمحض منتشر شدن در اختیار همه قرار میدهد. وقتی این اخبار منتشر شوند، قیمتها به تمام این اخبار واکنش نشان میدهد. فاکتورهای مهمی همچون نرخ بهرهها، درآمد پیشبینیشده، سود پروژهها، بهدست آوردن مواد اولیه، انتخابات بزرگ و… روی بازار و قیمتها تأثیر دارند. ارزهای دیجیتال نیز به همین نحو به برخی اخبار واکنش نشان میدهد.
قیمتها به تمام ترسها، امیدها و انتظارات مردم و سهامداران از بازار واکنش نشان میدهد.
بازار باید در یک سو حرکت کند و بهطور میانگین مسیرها باهم یکی باشند.
برای اینکه این بخش را بهتر متوجه شوید با یک مثال ساده آن را توضیح میدهم. فرض کنید که کمپانی الف کار تولید شیر و لبنیات انجام میدهد و شرکت ب وظیفه حملونقل این محصولات را بر عهده دارد. حال اگر شرکت الف فعالیتش زیاد شود و تولیدش بالاتر برود، به دنبال این موضوع شرکت ب نیز پیشرفت کرده و فعالیت و سودش بیشتر میشود. چون الف برای نقلوانتقال محصولاتش به ب نیاز دارد بعد از افزایش تولیدش، ب نیز کار بیشتری دارد. با این مثال متوجه میشوید که اگر یک سرمایهگذار قصد سرمایهگذاری روی شرکت ب را داشته باشد، باید فعالیتهای شرکت الف را نیز دنبال کند. میانگین فعالیتهای این دو شرکت باید در یک مسیر باشد و اگر اینگونه نباشد و فعالیتهای این دو برخلاف یکدیگر باشد، باید بهزودی پایین آمدن قیمت سهام را پیشبینی کرد.
حجم معاملات باید روندهای بازار را تأیید کنند.
تئوری Dow اعتقاد دارد که حجم معاملات دومین فاکتور مهم در بررسی سیگنالهای قیمتی است. بهطورکلی در یک دوره افزایش روندها حجم معاملات نیز باید همراه قیمت افزایش یابد و در دوره کاهش روندها حجم معاملات با پایین آمدن قیمت پایین بیاید. حجم معاملات در پایین نمودار قیمت بهصورت میلههای عمودی نشان داده میشوند. روندها تا زمانی وجود دارند که سیگنالهای قطعی نشان بدهند که تمامشدهاند.
قیمت تمایل دارد در یک روند که از قبل تشکیلشده باقی بماند.
این اصل از تئوری مانند قانون نخست نیوتون است. یکشی تمایل دارد که در حالت فعلی خود باقی بماند مگر اینکه یک نیروی خارجی آن را وادار به تغییر وضعیتش کند. روند در بازار نیز به اینگونه هستند و تغییر دادن و برعکس کردن این روندها کار آسانی نیست و با نوسانات ریز تغییری در آنها ایجاد نخواهد شد.
روشهای مورداستفاده کارشناسان تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
وقتی یک تحلیلگر تکنیکال نمودارهای رمز ارزها را موردبررسی قرار میدهد؛ علاوه بر ابزارهای تحلیلی نیاز است بازههای زمانی را نیز در نظر بگیرد. معروفترین بازههای زمانی به شرح زیر هستند:
- نمودار پانزده دقیقهای
- نمودار ساعتی
- نمودار چهار ساعته
- نمودار روزانه
انتخاب یکی از این فرمتهای زمانی کاملاً بستگی به نحوه معاملات و خریدوفروش شخص دارد؛ ولی ۲ تا از این روشهای از بقیه محبوبتر هستند و اکثر سرمایهگذاران از آن استفاده میکنند. دستهای از افراد علاقه دارند که در طول روز معامله خود را تمام کنند و تمام معاملات را یکروزه ببندند. این افراد بیشتر سراغ نمودارهای کوتاهمدت مثل پانزده دقیقهای و حتی در برخی موارد خاص پنج دقیقهای میروند. دستهای دیگر از سرمایهگذاران اعتقاددارند که ارزش پولشان در طی زمان بیشتر خواهد شد و بهعنوان صاحبان سرمایه بلندمدت شناخته میشوند. این افراد بیشتر از نمودارهای روزانه و یا حتی هفتگی و ماهانه استفاده میکنند.
نمودار شمعی ژاپنی
نمودار شمعی و شمعدان ژاپنی تا به امروز یکی از محبوبترین نمودارها در حوزه تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال است و اگر تابهحال سری به سایتهای اقتصادی و یا بازار بورس زده باشید؛ حتماً با این تصویر زیر آشنایی دارید:
نمودار تصویری بالا نمودار شمعی روزانه بیت کوین/دلار در Binance است.
کاری که میخواهیم در این مقاله بکنیم این است که به شما آموزش دهیم این الگوهای رنگی را بهتر متوجه شوید. اولین چیزی که در این نمودارها توجه را به خود جلب میکند ستونهای قرمز و سبز است که پشت سر هم ردیف شدهاند. هرکدام از این ستونها نشاندهنده تغییرات قیمت در یک بازه زمانی خاص هستند. خود هرکدام از این ستونها و یا بهتر است بگوییم شمعها چه چیزی را نشان میدهند؟
هرکدام از این شمعها قیمت اولیه، قیمتی پایانی، پایینترین و بالاترین قیمت را نشان میدهند. هر شمع یک قسمت بدنه و دو سایه داشته که از بدنه بیرون زدهاند. بدنه تفاوت بین قیمت اولیه و قیمت پایانی در آن بازه زمانی را نشان میدهد و از سایهها میتوانیم مقدار پایین و بالا شدن این قیمتها را متوجه شویم. در ستونهای سبز سایه بالایی قیمت پایانی و سایه پایینی قیمت آغازین است و در ستون قرمز این ترتیب برعکس است.
نکته جذاب در مورد نمودار شمعی ژاپنی این است که بهطور دقیق به شما میگوید که بازار در چه زمانی تغییر رفتار داده است و میتوانید با استفاده از آن واکنشهای بازار را پیشبینی کنید.
برای بررسی بیشتر به انواع نمودارها که در زیر آورده شده است دقت کنید:
الگوی چکش
دلیل انتخاب این اسم این است که مانند تصویر زیر این ستون تقریباً به شکل یک چکش درآمده است.
از ویژگیهای این ستون یا شمع میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- سایه بالایی بسیار کوتاه است
- قیمت پایانی در یکچهارم بالایی رنج خود بستهشده است
- در این ستون سایه پایینی ۲ تا ۳ برابر طول بدنه است
- الگوی چکش مخصوص بازه زمانی است که قیمت صعودی بوده و بعد از یک کاهش قیمت خود را نشان میدهد.
- وقتی بازار باز میشود، فروشندهها کنترل آن را در دست میگیرند و قیمت را کاهش میدهند.
- بعد از پایان یافتن دورهفروش خریداران به صحنه میآیند و دوباره قیمت آن را بالا میبرند. این تکانه بسیار قدرتمند بوده و باعث میشود قیمت پایانی به بیش از قیمت آغازین رشد کند.
- این نمودار نشاندهنده این است که روند در حال تغییر به روند صعودی است و خریداران در حال ورود قدرتمند به بازار هستند.
الگوی کندل پوششی (صعودی)
الگوی صعودی درگیر شونده یک نمودار ۲ ستونه است که نحوه تشخیص آن بهصورت زیر است:
اولین شمع نزولی بوده و دومین ستون صعودی است. بدنه شمع دوم بهطور کامل بدنه شمع نخست را در برمیگیرد و از آن بلندتر است.
در این الگو کنترل بازار در شمع اول در اختیار فروشندههاست و بعدازآن روند صعودی باز دوباره برمیگردد و خریداران کنترل را در دست خود میگیرند و دوباره قیمتها بالا میرود.
الگوی ستاره صبح
الگوی ستاره صبح از ۳ شمع یا کندل تشکیلشده است که بعد از یک کاهش قیمت خودش را نشان میدهد. در این الگو شمع نخست نزولی و شمع دوم طول فوقالعاده کمی دارد و ستون ۳ یک روند صعودی بسیار شدید را نشان میدهد. در شمع نخست، قیمت پایانی پایینتر از قیمت باز شدن قرار میگیرد که نشاندهنده این است که خرسها (فروشندگان) کنترل بازار را در دست دارند. در شمع ۲ یک رقابت جذاب اتفاق میافتد و خریداران و فروشندگان تقریباً اثر یکدیگر را خنثی میکنند. در شمع ۳ درنهایت خریداران کنترل را بهطور کامل در دست میگیرند و قیمت پایانی را تا بالاتر از قیمت قبل افزایش میدهند.
الگوی ستاره صبح میگوید که فروشندهها درنهایت از جنگ با خریداران خسته شده و بازار درنهایت به صعودی شدن تمایل پیدا میکند.
الگوهای بازگشتی نزولی تحلیل تکنیکال
در ادامه قصد داریم ۳ الگوی نزولی بازگشتی که در انتهای روند صعودی شکل میگیرد را توضیح دهیم.
الگوی ستاره دنبالهدار
این الگو شامل یک شمع است که سایه پایینی طول بسیارکمی دارد و قیمتها در یکچهارم پایینی خودشان بستهشدهاند و سایه بالایی نیز ۲ تا ۳ برابر طول بدنه است.
این الگو نشان میدهد که در ابتدا خریداران کنترل بازار را دست داشته و قیمت را بالا بردند. در انتها فشار شدیدی از طرف خرسها واردشده که باعث شده است کنترل در دست فروشندگان بیفتد و درنهایت قیمت روند نزولی به خود بگیرد.
الگوی شمع پوششی (نزولی)
این الگو مانند شمع پوششی صعودی است؛ ولی با این تفاوت که در اینجا شمع نخست روند صعودی دارد و بعد شمع دوم با بدنه بلندتر نسبت به بدنه ستون اول قرار دارد.
این الگونشان میدهد که در ابتدا کنترل در دست خریداران بوده و بعدازآن فروشندهها بهسرعت بازار را در دست گرفتهاند و باعث پایین آمدن قیمت شدهاند.
الگوی ستاره شبانگاهی
این الگو شامل ۳ شمع است. شمع نخست نشاندهنده دست بالاتر خریداران و روند صعودی است که در شمع دوم فروشندهها وارد بازار شده و این دو گروه تأثیرات یکدیگر را خنثی میکنند. درنهایت فشار فروشندهها بهقدری بوده است که فروشندگان غالب میشوند و بازار بهکل بهدست فروشندگان میافتد.
الگوی ستاره شب به شما میگوید که خریداران از جنگ با فروشندهها خسته شده و عقب کشیدهاند. این موضوع نشاندهنده یک بازار نزولی قریبالوقوع است.
حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال حمایت و مقاومت ۲ سطح از پیش تعیینشده هستند که در آن احتمال بازگشت قیمتها بسیار بالاست. سرمایهگذاران معمولاً در محدوده حمایت خریداری کرده و در محدوده مقاومت میفروشند. برای اینکه بیشتر با سطوح حمایت و مقاومت آشنا شویم بیایید نگاهی به نمودار جفت ارز بیت کوین/تتر بیندازیم.
حمایت به سطحی میگویند قیمت یک دارایی تمایل دارد سقوطش را متوقف کند.
همانطور که در نمودار بالا میبینید سطح حمایت سه هزار و هشتصد دلار انتخابشده است؛ زیرا در ۳ مرحله که با کادر قرمز مشخصشده، قیمت ارز دیجیتال ما سقوط داشته و ناگهان در این منطقه دوباره بالا رفته است. این موضوع میتواند به موارد زیادی بستگی داشته باشد.
برای اینکه یک درک در مورد سطح حمایت بهدست آورید میتوان اینگونه گفت که فروشندگان ارز خود را آنقدر میفروشند که قیمت پایین میآید.
وقتی قیمت در یک حد مشخص (در این مثال سه هزار و هشتصد دلار) قرار میگیرند، خریداران وارد میشوند و با خرید ارز دیجیتال موردنظر قیمت آن را بالا میبرند. اگر فروشندهها بهاندازه کافی قدرت در اختیار داشته باشند، میتوانند قیمت را تا جایی که بهعنوان سطح حمایت دوم شناخته میشوند پایین بیاورند. در نمودار زیر قیمت بیت کوین/تتر تا سطح ۲ حمایت یا همان خط صورتی پایین آمده است و بعد دوباره روند صعودی به خود گرفته است؛ حال خط قرمز تبدیل به سطح مقاومت میشود.
حمایت و مقاومت بیت کوین
سطح مقاومت جایی است که قیمت روند صعودی خود را متوقف میکند. مقاومت درست در نقطه مقابل حمایت قرار میگیرد. با مشاهده نمودار روزانه بیت کوین/تتر میتوانیم متوجه شویم که سطح مقاومت در این نمودار ۴۲۵۰ دلار است؛ زیرا در چهار مرحله قیمت در این نقطه متوقفشده و سقوط کرده است.
سطح مقاومت جایی است که قیمت روند صعودی خود را متوقف میکند.
برای توضیح مقاومت میتوان اینگونه گفت که خریداران با بالا رفتن قیمت شروع به خرید بیت کوین میکنند و بعد از رسیدن به قیمت ۴۲۵۰ دلاری فروشندهها بیت کوین های خود را میفروشند. حال اگر خریداران قدرت کافی داشته باشند میتوانند خط مقاومت را بشکنند و یک سطح مقاومت ۲ درست کنند. پس از شکست سطح مقاومت در ۴۲۵۰ دلار، آن سطح تبدیل به سطح حمایت میشود.

اکنون برای اینکه بفهمید چرا سطوح مقاومت و حمایت به وجود میآید باید کمی روانشناسی بازار را بدانید.
روانشناسی بازار در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
معمولاً در هنگام خریدوفروش یک دارایی مثل سهام و ارز دیجیتال ۳ نوع از تیپهای شخصیتی در بین افراد وجود دارد:
- معاملهکنندگانی که خرید کردهاند و صبر میکنند تا قیمت بالا برود.
- معاملهکنندگانی که فروش انجام دادهاند و انتظار کاهش قیمتهارادارند.
- معاملهکنندگان بدون تصمیم که نمیدانند کدام جهت را انتخاب کنند.
حال بیایید واکنشهای این ۳ تیپ را نسبت به شرایط بازار بررسی کنیم:
وقتی قیمت در سطح حمایت رشد میکند
وقتی قیمتها سطح حمایت را رها کرده و شروع به بالا رفتن میکنند، افراد دسته ۱ از این وضعیت بازار خوشحالاند و حتی ممکن است اگر قیمت مجدد به حمایت برگردد اقدام به خرید بیشتر بکنند تا وضعیت خود را بهتر کنند. سرمایهگذاران دسته ۲ در مورد تصمیمات خودشان (که فروش بوده) دچار تردید میشوند و سعی میکنند با رسیدن قیمت به سطح حمایت دست به خرید بزنند. افراد دسته ۳ نیز احتمالاً صبر میکنند تا قیمتها دوباره به سطح حمایت برگردد تا تصمیم بگیرند و وارد بازار شوند.
با توجه به روانشناسی بازار تمام افراد فعال وقتیکه قیمتها در سطح حمایت بالا میرود، احتمالاً اقدام به خرید میکنند.
وقتی قیمت در سطح حمایت به سمت پایین افت میکند
حال بیایید وضعیتی را بررسی کنیم که قیمتها سطح حمایت اولیه را شکسته و به سمت خط حمایت ۲ میروند. معاملهگران دسته ۱ در این مرحله صبر میکنند تا دوباره قیمتها به سطح حمایت قبلی (که شکسته شده) برسد تا ارزهای خود را بفروشند و میزان ضرر خود را محدود کنند. افراد دسته ۲ ولی به موقعیت فروش خود اضافه میکنند و سرمایهگذاران دسته ۳ در اینجا تصمیم میگیرند که به دسته ۲ بپیوندند و دست به فروش بزنند. به همین دلیل سطح حمایت شکسته شده به مقاومتی تبدیل میشود که همگی در آن قصد فروش دارند.
در این شرایط، خط حمایت شکسته شده تبدیل به مقاومت میشود.
مقاومت و حمایت یعنی احساسات و هیجانات بازار
شما میتوانید به نمودار قیمتها بهعنوان یک حالت تصویری از این احساسات نگاه کنید. وقتی قیمتها به سطح حمایت میرسند احساساتی مثل حرص، طمع و خوشبینی وارد کار میشوند و معاملهگران دسته ۱ شروع به خریداری و اضافه کردن دارایی خود میکنند. از سمت دیگر، افرادی که موقعیت فروش اتخاذ کردهاند اقدام به خرید میکنند تا ضرر خود را پوشش دهند.
یکی از مهمترین دلایل تغییرات قیمت، احساسات مختلف مثل ترس، طمع، خوشبینی و بدبینی است.
به همین صورت وقتی خریدها زیاد میشود و قیمتها بالا میروند، احساسات قبلی جای خود را به ترس و بدبینی میدهند و سهامداران و صاحبان ارزهای دیجیتال شروع به فروش میکنند تا هیچگونه ضرری را متحمل نشوند.
خط روند در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
یکی از مهمترین بخشهای نمودارهای ارزهای دیجیتال، خطوط روند است. خط روند خط صافی است که حداقل ۲ نقطه از قیمتهای مختلف در نمودار را به هم وصل کنید و سطوح حمایت و مقاومت که در قسمت قبل در مورد آنها صحبت شد نیز در همین دستهبندی قرار میگیرد.
کشیدن خطوط روند به ما کمک میکند که روندهای موجود در بازار را شناسایی و آنها را بهتر درک کنیم.
در کل ۲ نوع خط روند اصلی داریم:
- خط روند رو به پایین (روند نزولی)
- خط روند رو به بالا (روند صعودی)
خط روند نزولی
در نمودار زیر یک خط روند رو به پایین را مشاهده میکنید که قرمزرنگ است و به شیب منفی دارد که از وصل کردن سایه بالایی ۲ شمع قرمز به یکدیگر بهدستآمده است.
اما چند نکته مهم در مورد این خط روند نزولی وجود دارد که باید همیشه در ذهن داشته باشید:
⦁ این خط روند از وصل کردن بیش از ۲ نقطه به یکدیگر به وجود آمده است.
⦁ هرکدام از این نقاط باید قیمت پایینتری از نقطه قبلی داشته باشند.
خط روند نزولی بهنوعی مانند یک سطح مقاومت عمل میکند که نشاندهنده ترکیب کاهش قیمت همراه با افزایش عرضه است.
تا زمانی که قیمت در زیر این خط روند قرار بگیرد به آن معناست که روند کلی نزولی است و وقتیکه قیمت از این خط بالاتر برود به نظر میرسد تغییر روند بازار بسیار نزدیک باشد.
خط روند صعودی
این خط روند به رنگ سبز بوده و شیب مثبت دارد که از وصل کردن بیش از ۲ نقطه به همدیگر به وجود میآید. این نقاط سایههای پایینی شمعها هستند.
خط روند رو به بالا بهعنوان یک سطح حمایت عمل میکند که نشاندهنده افزایش تقاضا به همراه بالا رفتن قیمت است.
افزایش تقاضا و قیمت یک نشانه فوقالعاده قوی از یک روند صعودی است و به ما میگوید که بازار در اختیار خریداران است. خط روند رو به بالا بهعنوان یک سطح حمایت نیز قابلاستفاده است که تا زمانی که قیمت بالای آن باشد نشاندهنده روند کلی صعودی و در صورت پایینتر رفتن قیمت از این خط، آن روند صعودی اعتبار خود را از دست میدهد.
خط روندهای چندگانه
تا الآن ما فقط خط روندهای تکی را موردبررسی قرار دادهایم؛ اما در نمودارهای ارزهای دیجیتال، گاهی از چندین خط روند مانند تصویر زیر استفاده میشود.
وقتی شما قصد دارید یک خط روند را رسم کنید باید حداقل ۲ نقطه از سایه بالایی و پایینی شمعها داشته باشید.
در نمودار بیت کوین/دلار همانطور که میبینید ۲ خط روند منفی و ۳ خط روند مثبت وجود دارد. همگرایی این خطوط میتواند یک تحلیل کلی از شرایط بازار در اختیار ما قرار دهد تا نحوه رفتار بیت کوین را بهتر درک کنیم.
اعتبار سنجی خطوط روند
خط روند شما درصورتیکه بیش از ۲ نقطه را شامل شود قدرتمندتر بوده و تحلیل بهتری را در اختیار شما قرار میدهد. هرچند که این خطوط یکی از بخشهای مهم تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال هستند؛ اما بازهم بااینوجود نمیتوان روی هر نمودار قیمتی آنها را رسم کرد. اگر خط روند را بتوان با بیش از ۳ نقطه رسم کرد، آن خط بهعنوان یک خط روند فوقالعاده قدرتمند شناخته میشود.
قانون کلی به اینگونه است که حداقل ۲ نقطه باید به همدیگر وصل شده و نقطه سومی نیز وجود داشته باشد که این خط را تأیید کند.
مکانیابی نقطهها در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
آن ۲ نقطهای که در خط روند رو به بالا و رو به پایین در مورد آنها صحبت کردیم نباید خیلی به هم نزدیک و یا خیلی از هم دور باشند. اگر این نقاط در خط روند به هم نزدیک و یا از هم دور باشند خط روند صحیحی رسم نشده است. برای مثال در نمودار زیر نقاطی که به همدیگر وصل شدهاند بسیار به هم نزدیکاند و امکان ندارد که تشخیص دهیم آیا این یک خط روند درست است و یا یک نفر بهصورت تصادفی آن را کشیده است.
کشیدن این خطها بههیچوجه بهدلخواه نیست و وجود نقطه ۳ برای تأیید آن تقریباً در میانههای راه میتواند وسیله خوبی برای اعتبار سنجی این خطوط باشد. در نمودار زیر نیز نقاط بسیار از همدیگر دور هستند و بههیچوجه نمیتوان بهطورقطعی گفت که این ۲ نقطه به هم ارتباطی دارند یا خیر.
بهطور ایده آل یک خط روند صحیح نقاطی را به هم وصل میکند که به خوبی انتخابشده باشند و وجود یک نقطه ۳ آنها را تأیید کنند.
زاویهها در خطوط روند
شیب این خطوط یک فاکتور مهم در شناسایی خطوط روند اصلی و بااعتبار است. برای بیشتری آشنا شدن به نمودار زیر توجه کنید:
در این نمودار یک خط روند رو به بالا داریم که شیب بسیار تندی دارد. این شیب اعتبار تحلیلهای ما را زیر سؤال میبرد و اعتبار خط روند را پایین میآورد.
حتی اگر نقاطی که برای کشیدن این خط انتخابشدهاند طبق بخش قبلی به خوبی مکانیابی شده باشند؛ بازهم یک خط با شیب تند؛ مانند تصویر بالا، نمیتواند به خوبی سطوح حمایت و مقاومت را به ما نشان دهد.
از طرف دیگر ما خطوطی داریم که مانند تصویر نمودار زیر تقریباً صاف هستند:
در این نمودار یک خط روند با زاویه تقریباً صد و هشتاد درجه را مشاهده میکنید که بازهم مانند خطوط با شیب تند غیرقابل استفاده است؛ زیرا هیچ عملکرد خاصی نداشته و به ما نکته خاصی را نمیرساند. اگر قصد کشیدن این نوع خطوط رادارید بهتر است سراغ سطوح افقی حمایت و مقاومت بروید و از آنها بهجای خطوط روند استفاده کنید.
مزایا و معایب خطوط روند
بزرگترین مزیت خطوط روند این است که بسیار سریع و راحت میتوان آنها را مشاهده کرد. کشیدن این خطوط یک دیدگاه مناسب از روند بازار یا ارز دیجیتال موردنظر به ما میدهد و میتوانیم با آن بهراحتی و سرعت تشخیص دهیم که روند بازار در بازه زمانی موردنظر به چه سمت و سویی است. از طرفی بزرگترین عیب این روش هم این است که دقیقترین ابزار در دست ما نیست و واقعاً اطلاعات صد درصدی به ما نمیدهد. از خطوط روند باید به همراه دیگر ابزارهای تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال استفاده شود تا بتوانیم پیشبینی دقیقتری از قیمتها داشته باشیم.
مهم ترین الگوهای نموداری مورد استفاده در تحلیل تکنیکال
خوب اکنون بیایید در مورد مهمترین الگوهای نموداری که با استفاده از خطوط روند بهدست میآیند صحبت کنیم. نمودارهای بازار درعینحال که بینظم به نظر میرسند، از یک سری الگوهای خاص پیروی میکنند که از مدتها پیش توسط کارشناسان کشفشدهاند. یکی از مشکلاتی که تحلیلگران با آن مواجه هستند، شناسایی الگو روی نمودار است. یک تحلیلگر ممکن است با الگوها آشنا باشد، اما نتواند آنها را تشخیص بدهد. در این مقاله توضیح میدهیم که چگونه میتوان الگوهای تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال را شناسایی کرد.
تحلیلگرهای تکنیکال از الگوهای قیمتی برای بررسی حرکات جاری و پیشبینی حرکت آیندهی بازار استفاده میکنند.
الگوهای نموداری یکی از قدرتمندترین ابزارهایی هستند که میتوانید در معاملات خود از آن استفاده کنید، تنها بهشرطی که استفادهی صحیح از آن را بلد باشید. با استفاده از الگوها میتوانید شرایط بازار را تشخیص دهید و در مورد ورود به معاملات خرید یا فروش، خروج از معاملات ضرر ده و مدیریت ریسک تصمیم مناسبی بگیرید و فرصتهای معاملاتی با احتمال بالا را پیدا کنید. الگوهای قیمتی اغلب وقتی شکل میگیرند که قیمت بهاصطلاح شروع به استراحت میکند. درواقع الگوها نشانگر مناطقی از تثبیت قیمت هستند که میتوانند به ادامه داشتن یا معکوس شدن روند غالب منجر شوند. در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال، تبدیل روند صعودی به نزولی و برعکس، معمولاً توسط الگوهای نموداری شناسایی میشود.
بر اساس تعریف، الگوی قیمتی یک ترکیبِ قابلتشخیص از حرکات قیمت است که با استفاده از یک سری خطوط روند یا منحنیها مشخص میشود.
۳ حقیقت در مورد الگوهای تحلیل تکنیکال رمز ارزها
در ادامه به ۳ ویژگی مهم هر الگوی نموداری اشاره خواهد شد که هر تحلیلگری قبل از استفاده از الگوها، باید به این ویژگیها توجه کند.
الگوها دقیقاً نمیتوانند آینده را پیشبینی کنند
بسیاری از معاملهگران فکر میکنند الگوهای نموداری مانند گوی کریستالی جادویی میتوانند آینده را بهصورت دقیق پیشبینی کنند. فرض کنید با مشاهدهی الگوی سر و شانهی زیر در بازار، احتمال نزول بیشتر قیمت را پیشبینی میکنید. بنابراین وارد معاملهی فروش (Short) میشوید و قبل از آنکه متوجه شوید، قیمت به سمت بالا چرخش میکند و ممکن است ضرر زیادی را به شما تحمیل کند.
الگوهای نموداری نمیتوانند آینده را بهطور دقیق پیشبینی کنند. هیچچیز یا هیچکس نمیتواند. بااینحال، این الگوها میتوانند به شما در ارزیابی شرایط بازار و مدیریت ریسک کمک کنند.
الگوهای نموداری بهطور کامل عمل میکنند
ممکن است پس از تجربهی چند تلاش ناموفق در معامله با الگوهای نموداری ادعا کنید که الگوها کار نمیکنند. نکتهی مهم اینجاست که هر زمان با الگوهای نموداری معامله میکنید، باید در چارچوب بازارها باشند. در این صورت خواهید دید که در اکثر مواقع، نمودار به الگوها پایبند است.
نیازی به شناخت تمامی الگوهای بازار نیست
احتمالاً صدها الگوی نموداری وجود دارد. مطمئناً میتوانید برای به خاطر سپردن شکل و معنی هر الگو تلاش کنید و خطر از دست دادن کل یا قسمتی از سرمایهتان را به جان بخرید یا میتوانید حرکات قیمت (پرایس اکشن) در بازارها را بیاموزید تا بتوانید هر الگوی نموداری را درک کنید، بدون اینکه حتی یک الگو را حفظ کنید.
الگوهای نمودارهای معاملاتی در تحلیل تکنیکال
شناسایی سریع الگوها را میتوان با سه عامل آغاز کرد:
- اکثر الگوها، مانند مثلثها از خطوط مستقیم استفاده میکنند. اگرچه تعداد معدودی از آنها نیز از نیمدایرهها تشکیل میشوند.
- خطوط الگو عموماً سقفها و کفها را به هم متصل میکنند.
- معمولاً انواع الگوها مطابق با پیشبینی ادامه یا تغییر روند فعلی قیمت، مرتب میشوند. اگرچه الگوهایی مانند مثلثها در هر دو دسته جای میگیرند.
شناسایی الگو میتواند کاری خستهکننده و وقتگیر باشد، بنابراین برای ارتکاب اشتباهات زیاد آماده باشید. حتی الگوهای معتبر نیز گاهی اوقات در تشخیص مسیر بازار شکست میخورند.
الگوی پرچم
این الگو از ۲ خط روند موازی تشکیلشده که گاهی شیب نزولی و گاهی شیب صعودی دارند و گاهی نیز افقی هستند. بهطور کلی الگوی پرچم که دارای شیب صعودی است نشاندهنده وقفه در یک روند نزولی است. بالعکس، پرچمی که شیب نزولی دارد، نشاندهنده وقفه در یک روند صعودی است.
معمولاً شکلگیری پرچم با کاهش حجم معاملات همراه میشود و با خارج شدن قیمت از الگو، حجم مجدد به حالت قبل از الگو برمیگردد.
الگوی مثلث
این یک الگوی پرتکرار دیگر است که در هنگام انجام تحلیل تکنیکال بارها به آن بر خواهید خورد. ایده تشکیل این ترکیب بسیار ساده است و بهطورکلی از یکی از تقاطعهای خطوط زیر به وجود میآید:
- تقاطع خط روند رو به بالا و رو به پایین
- تقاطعیک سطح مقاومت و یا حمایت با خط روند رو به بالا
- تقاطعیک سطح مقاومت و یا حمایت با خط روند رو به پایین
ترکیب مثلث نشان میدهد که قیمت پس از خروج از مثلث یک حرکت نزولی و یا صعودی را در پیش خواهد گرفت.
الگوی سرو شانه
سر و شانهها یکی از معروفترین الگوهای برگشتی در تحلیل تکنیکال است.
بهطورکلی الگوی سر و شانهها پایان یک دوره صعودی و یا نزولی را نمایش میدهد و میگوید که بعدازآن دوباره روند برعکس شده و یک الگوی برگشتی را خواهیم داشت.
الگوی فنجان و دسته
الگوی فنجان و دسته (Cup And Handle) مانند شکل زیر است که با یک نگاه گذرا به آن متوجه میشوید که چرا اسم این الگو را اینگونه انتخاب کردهاند.
این الگو شامل یک روند نزولی پرشتاب، یک دوره ثبات و استحکام قیمتها و سپس روند صعودی تقریباً مشابه سقوط قیمت قبلی میباشد. این بخش یک فنجان U شکل را تولید میکند که بعدازآن شاهد جدا شدن قیمت و تشکیل یک خط روند رو به پایین هستیم که دسته فنجان ما را به تصویر میکشد.
الگوی فنجان و دسته به ۲ دلیل به وجود میآید؛ اولین دلیل ایجاد این الگو درست شدن یک دوره بازگشتی است که در آن بعد از یک دوره کاهش قیمت، فنجان و دسته به وجود آمده و روند رو به پایین را برعکس میکنند. دومین زمانی که شاهد این الگو خواهیم بود وقتی است که روند بازار صعودی بوده و بعد از یک دوره کوتاه و به وجود آمدن این الگو دوباره خط روند رو به بالا ادامه پیداکرده و بالاتر از دفعه قبل خود خواهد رفت.
میانگین متحرک ساده در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
ابزار بعدی در دستان شما برای تحلیل نمودارهای ارزهای دیجیتال، میانگین متحرک ساده یا SMA است.
SMA از طریق محاسبه اعداد مربوط به قیمتهای گذشته محاسبه میشود و نتیجه این محاسبه به شما کمک میکند که روندهای آینده را پیشبینی کنید. با استفاده از میانگین حرکت ساده معاملهگران میتوانند به یک نتیجه کلی و ساده بسنده کنند تا اینکه بخواهند تعداد زیادی دیتای ازهمگسسته را به همدیگر ربط داده و طبق آن تصمیم بگیرند.
باند بولینگر (Bolinger Band) در تحلیل تکنیکال
باند بولینگر یکی دیگر از ابزارهای تحلیل تکنیکال است که ۲ سری خطوط با ۲ نوع مثبت و منفی تعریف میکند که همراه منحنی SMA مورداستفاده قرار میگیرد.
بازه زمانی SMA توسط خود کاربران تعیین میشود و اگر بخواهند از SMA 20 استفاده کنند باند بولینگر آنها نیز باید بیست روزه باشد.
این ابزار تحلیل تکنیکال توسط اقتصاددان معروف جان بولینگر ابداعشده است.
اندیکاتور MACD و تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
MACD و یا همان اندیکاتور میانگین متحرک واگرایی همگرایی (به انگلیسی Moving Average Convergence Divergence) برای تشخیص شتاب صعودی و یا نزولی بودن قیمت بسیار کارآمد است.
- در نمودار بالا سه جز مختلف را مشاهده میکنید:
- منحنی آبیرنگ که نشاندهنده میانگین متحرک نمایی نه روزه است و به آن خط سیگنال نیز گفته میشود.
- منحنی MACD که بارنگ نارنجی کشیده شده است.
- هیستوگرام که تفاوت ارزش میانگین متحرک نه روزه و MACD را به تصویر میکشد.
وقتی خط سیگنال از منحنی MACD بالاتر برود نشاندهنده زمان خرید است و وقتی MACD بالاتر از خط سیگنال باشد، سیگنال فروش وارد صحنه میشود.
هرچقدر که تفاوت میانگینهای متحرک بیشتر باشد، اندازه هیستوگرام نیز بزرگتر است.
سایز هیستوگرام بهسادگی به ما میگوید که حرکت صعودی و یا نزولی تا چه حد قدرتمند است و اگر سرعت جابجایی منحنیها بسیار زیاد باشد میتوان گفت که ارز دیجیتال موردنظر بیش خرید یا بیش فروش شده است.
شناسایی الگوهای نموداری در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
دلیل پرداختن به فرایند تشخیص الگوها، این است که وقتی آنها را بهدرستی شناسایی میکنید، یک ابزار پیشبینی قدرتمند با بازدهی بالا دارید. همهی معاملهگران نمیتوانند بلافاصله با نگاه به نمودار این الگوها را تشخیص دهند. شناسایی الگوها نیاز به تمرین و ترسیم خطوط و شکلها دارد، تا جایی که به آن مسلط شوید. در این راه اول باید به معرفی مؤلفههای الگوهای نموداری بپردازیم.
مؤلفههای الگوهای نموداری
تمام الگوهای نموداری، اعم از سر و شانه، مثلث، گوه، پرچم یا فنجان و دسته، از ۳ جزء مشابه تشکیلشدهاند. اگر چگونگی خواندن آن ۳ مؤلفه را بدانید، میتوانید تصمیمات معاملاتی بسیار بهتری بگیرید و حرکات قیمت را درک کنید.
کف و سقفها در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
اگرچه این عنصر بسیار ابتدایی به نظر میرسد، اما تجزیهوتحلیل چگونگی تشکیل سقفها و کفها در نمودار، پایه و اساس هرگونه تحلیل الگوهای نموداری را تشکیل میدهد.
روند صعودی تنها در صورتی شکل میگیرد که قیمت، کف و سقفهای بالاتر از کف و سقفهای پیشین خود بسازد.
در ادامهی این مقاله، به جزئیات و نازککاریها خواهیم پرداخت، اما تجزیهوتحلیل تمام نمودارهای آینده مبتنی بر درک این کف و سقفها است.
سقفهای بالاتر نشان میدهد که خریداران قادر به بالا بردن قیمت هستند. کفهای بالاتر نیز نشاندهندهی این هستند که طی فاز اصلاح قیمت، فروشندگان قادر به مقابلهی چشمگیری با خریداران نیستند.
وقتیکه قیمت نتواند سقف بالاتری از سقف قبلی خود بسازد یا بهسختی در بالای سقف ماقبل نوسان کند، این مسئله بهعنوان یک هشدار برای تغییر روند صعودی محسوب میشود.
درنهایت خریداران با اقدام بهموقع، برای مقابله با مرحلهی اصلاح و ادامهی روند صعودی مداخله میکنند. به مثال زیر توجه کنید.
در این الگوی سر و شانه، اگر از شانهی سمت چپ به سمت سر حرکت کنیم، واضح است که قیمت بهسختی سقف جدیدی را تشکیل داده که نشان میدهد خریداران دیگر خیلی قوی نبودهاند. شانه راست بیشتر این موضوع را تأیید میکند و با ساختن کفی پایینتر، اعلام میکند که فروشندگان در حال قدرت گرفتن هستند.
کف و سقفهای قیمت، درواقع همان نقاط چرخشی (Swing Points) هستند و به مناطقی اشاره دارند که قیمت از آن معکوس میشود.
سطوح فیبوناچی در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
اعداد فیبوناچی در بسیاری از پدیدههای طبیعی ازجمله نسبت اندازههایی که در بدن موجودات زنده وجود دارد، مشاهدهشدهاند. سری اعداد فیبوناچی با اعداد ۰ و ۱ شروع و عدد بعدی از مجموع ۲ عدد قبلی به وجود میآید. سری فیبوناچی از اعداد …، ۵۵، ۳۴، ۲۱، ۱۳، ۸، ۵، ۳، ۲، ۱، ۱ تشکیلشده و طبق این سری سطوح فیبوناچی (Fibonacci Levels) به وجود آمدهاند. سطوح فیبوناچی شامل اعداد ۰.۲۳۶، ۰.۳۸۲، ۰.۵، ۰.۶۱۸ (نسبت طلایی)، ۰.۷۸۶، ۱.۲۷۲ و ۱.۶۱۸ هستند. کاربرد این سطوح در امواج الیوت تعیین نقاط بازگشت و سطوح حمایت و مقاومتی است که میتواند در تشخیص نقاط ورود به معامله کمک زیادی کند. در ادامه استفاده از سطوح فیبوناچی را در امواج الیوت شرح خواهیم داد.
نقاط بازگشت تحلیل تکنیکال
سطوح بازگشت این امکان را به معامله گرها میدهد که خود را برای مناطق بازگشت روند، سطوح حمایتی و مقاومتی آماده کنند. این سطوح با توجه به حرکت قیمتی قبلی به وجود میآیند. در این سطوح احتمال بازگشت بخشی از موج نزولی قبلی و یا توقف موج صعودی آغازشده وجود دارد. برای مثال در نمودار ۱ روزه بیت کوین که در شکل زیر نشان دادهشده است، درصورتیکه نقطه صحیح ورود به معامله را درست تشخیص داده باشیم، با کنترل سطوح مختلف نقطه خروج را میتوان تعیین کرد.
در این نمودار نقش مقاومتی در سطح ۰.۲۳۶ و تمرکز بازه قیمتی در سطح ۰.۳۸۲ و مقاومت اصلی در سطح ۰.۶۱۸ قابلمشاهده است.
نحوه استفاده از ابزار فیبوناچی در روند نزولی و روند صعودی باهم تفاوت دارد. برای مثال در روند نزولی که در تصویر قبل مشاهده کردید نقطه شروع، بالاترین سقف رقمزده و نقطه پایان پایینترین کف در این روند است. بنابراین تشخیص صحیح روند فعلی و روند پیش رو اهمیت خود را در این بخش نشان میدهد.
کاربرد ابزار فیبوناچی در روندهای صعودی برعکس است. یعنی نقطه ابتدایی، پایینترین نقطه (کف موج) و نقطه انتهایی بالاترین نقطه (سقف موج) خواهد بود.
اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
اندیکاتورها یا شاخصها توابع ریاضی هستند که بر اساس برخی فرمولهای ریاضی کار میکنند و از آنها برای تحلیل نمودارها و درک بهتر شرایط بازار استفاده میشود. تاریخچه قیمت و حجم معاملات، دادههایی هستند که از آنها در اندیکاتورها استفاده میشود. از شاخصها میتوان برای گرفتن تأیید، ارزیابی قدرت روند و پیشبینی روند پیش رو استفاده کرد. اندیکاتورها به ۳ دسته اصلی زیر تقسیم میشوند:
- روند نماها (Trend): این اندیکاتورها بر روی نمودار قیمت نمایش داده میشوند و برای شناسایی روندها بهکار میروند.
- نوسانگرها (Oscillator): نوسانگرها در قسمتی جداگانه زیر نمودار قیمتی نمایش داده میشوند. از خصوصیات اصلی این دسته مشخص کردن یک محدوده است که مناطق «بیشازحد فروختهشده» و «بیشازحد خریده شده» (اشباع خرید یا اشباع فروش نیز گفته میشود) را مشخص میکند.
- حجمی (Volumes): دستهای دیگر از اندیکاتورها که صرفاً حجم و ارزش معاملات را بررسی میکند. حجم معاملات یکی از این اندیکاتورهاست که معامله گرها معمولاً آن را در بخش پایین نمودار قیمتی استفاده میکنند.
دستهای دیگر از اندیکاتورها که صرفاً حجم و ارزش معاملات را بررسی میکند. حجم معاملات یکی از این اندیکاتورهاست که معامله گرها معمولاً آن را در بخش پایین نمودار قیمتی استفاده میکنند. در این بخش از آموزش تحلیل تکنیکال به بررسی اندیکاتور مهم و پراستفاده میانگین متحرک خواهیم پرداخت.
میانگین متحرک (Moving Average)
۲ دسته مهم از شاخص میانگین متحرک که کاربرد فراوانی در تحلیل نمودارها دارند، میانگین متحرک ساده (SMA) و میانگین متحرک نمایی (EMA) هستند. وظیفه اصلی میانگین متحرک هموار کردن تغییرات قیمت در طول زمان است و استفاده از این شاخص به ما در شناسایی خطوط مقاومت و حمایت دینامیک، سیگنالهای خریدوفروش و تعیین روند میتواند کمک کند.
میانگین قیمت هرچه هموارتر باشد نشاندهنده این است که قیمت، تغییرات کمی را در بازه زمانی تجربه کرده است.
همچنین با انتخاب دوره زمانی طولانیتر، شاهد کاهش شیب این شاخص و افزایش اعتبار آن خواهیم بود. میانگین متحرک دید وسیعتری نسبت به دید محدودی که تنها قیمت کندل آخر را در نظر میگیرد، در اختیار ما قرار میدهد.
میانگین متحرک میتواند بهعنوان شاخص ضعیفی که ارزش ذاتی یک دارایی را در طول زمان نشان میدهد نیز مورداستفاده قرار گیرد.
میانگین متحرک ساده (SMA یا MA) در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
این میانگین متحرک که از جمع زدن کندلهای اخیر و تقسیم به دوره زمانی حاصل میشود، میانگین قیمتی را در دوره زمانی خاصی نشان میدهد. برای مثال با انتخاب میانگین متحرک بیست در بازه زمانی روزانه (میانگین متحرک بیست روزه) قیمت بستهشده هر کندل روزانه در بیست روز اخیر باهم جمع شده و بر بیست تقسیم میشود تا این شاخص تولید شود. برخی معامله گرها از دورههای زمانی پنج، ده، بیست و پنجاه برای میانگین متحرک ساده و در بازه های زمانی مختلف استفاده میکنند. همچنین برخی از معامله گرها اعداد فیبوناچی (پنج، هشت، سیزده، بیست و یک و …) را بهعنوان دورههای زمانی در نظر میگیرند.
نکتهای که دراینبین وجود دارد لحاظ کردن شاخصهای میانگین متحرک کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت با استفاده از دورههای زمانی متفاوت است.
دراینبین میانگین متحرک ساده پنجاه روزه و دویست روزه (میانگین متحرک بلندمدت) از مهمترین دورههای زمانی هستند که در نمودارها مورداستفاده قرار میگیرد. یکی از شاخصهای که صعودی یا نزولی بودن بازارهای مالی را در بازههای زمانی طولانیمدت مشخص میکند، تقاطع طلایی یا تقاطع مرگ نام دارد. این اتفاق براثر عبور میانگینهای متحرک ساده پنجاه و دویست در بازه های زمانی مختلف از روی همدیگر اتفاق میافتد. زمانی که MA کوتاهمدت بالای MA بلندمدت باشد، بازار بهاصطلاح در حالت صعودی است و بالعکس.
با افزایش دوره زمانی، میانگین متحرک از قیمتهای پایانی تأثیر کمتری میپذیرد (خط نارنجی) و میانگین متحرک با دورههای زمانی کمتر قیمت را سریعتر از بقیه دنبال میکنند (خط آبی).
اشکالی که میانگین متحرک ساده دارد این است که دادههای پرت تأثیر زیادی رو این نمودار میگذارند. برای مثال قیمت یک ارز دیجیتال در مواجهه با شایعهای در ۱ روز بهطور عجیبی کاهش مییابد و روز بعد با تکذیب این شایعه قیمتها به روال عادی خود برمیگردند. در صورت استفاده از میانگین متحرک ساده در این نمودار احتمال خطا بالا میرود، برای همین میانگین متحرک نمایی میتواند نتایج بهتری در اختیار معاملهگر قرار دهد.
میانگین متحرک نمایی (EMA) در تحلیل تکنیکال
مزیتی که این شاخص نسبت به نوع ساده خود دارد این است که بهای بیشتری به قیمتهای اخیر در مقایسه باقیمتهای گذشته میدهد. میانگین متحرک نمایی یا EMA به قیمت اخیر نزدیکتر بوده و به همین دلیل نیز سیگنالهای بیشتری برای خریدوفروش ارسال میکند که احتمال اشتباه بودن آنها نیز میتواند بیشتر باشد. البته بازه زمانی انتخابشده نیز مؤثر است به طوری که با انتخاب بازههای طولانیمدت دید وسیعتری نسبت به قیمتها خواهید داشت و اعتبار روندی که این شاخص از آن خبر میدهد نیز افزایش خواهد یافت.
دورههای زمانی انتخابی برای EMA نیز همانند MA میباشد با این تفاوت که محبوبترین میانگین متحرک نمایی دراینبین میانگین متحرک نمایی بیست روزه است.
معمولاً از EMA برای دورههای زمانی کوتاهتر جهت ورود به معاملات و از MA در دورههای زمانی طولانی جهت تعیین روند کلی استفاده میشود.
خطوط حمایت و مقاومت دینامیک در تحلیل تکنیکال
کاربرد دیگر این شاخص استفاده از آن بهعنوان خطوط حمایت و مقاومت دینامیک است. به این صورت که قیمت هنگام برخورد با این شاخص، با توجه به مقاومت یا حمایت بودن آن واکنش متفاوتی خواهد داشت. بهعنوانمثال EMA-20 یا MA-100 و MA-200 روزانه بهعنوان یک خط حمایت و مقاومت قوی در بازار ارزهای دیجیتال شناخته میشوند.
در این نمودار ارز دیجیتال ورج (XVG) را مشاهده میکنید که در بازه زمانی انتخابشده در عبور از EMA-20 روزانه خود ناکام بوده و قادر به بستن کندل روزانه بالای این مقاومت نبوده است. این شاخص و دوره زمانی در این نمودار اعتبار بالایی دارد و بسته شدن کندل روزانه بالای میانگین متحرک نمایی میتواند نشانهای برای اتخاد موقعیت خرید باشد.
MA-50 در بازه زمانی چهار ساعته بهعنوان مقاومت در نمودار قیمتی ریپل (XRP) عمل کرده است. توجه داشته باشید که بسته شدن قیمت بالا یا پایین این شاخص اهمیت دارد نه عبور سایه کندل از آن.
برای هر ارز دیجیتال مقاومت و حمایت متفاوتی در شاخص میانگین متحرک در بازههای زمانی مختلف و بازه های زمانی متفاوت میتواند وجود داشته باشد.
شاخص قدرت نسبی (RSI) در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
شاخص قدرت نسبی یا RSI یکی دیگر از اندیکاتورهای پرکاربرد است که از آن بیشتر در جهت تعیین نقاط بازگشت بالقوه استفاده میشود. این اسیلاتور بین اعداد صفر تا صد متغیر است؛ به طوری که از عدد سی به پایین منطقه بیشازحد فروختهشده (اشباع فروش) و هفتاد به بالا منطقه بیشازحد خریده شده (اشباع خرید) نامیده میشود. برای مثال در مناطق بیشازحد فروختهشده یا oversold بازار از فروش اشباعشده است و این امکان وجود دارد که با کاهش فشار فروش شاهد تغییر روند باشیم.
از اندیکاتور RSI برای شناسایی قدرت روند میتوان استفاده کرد.
برای مثال در روند صعودی و با ثبت سقفهای قیمتی بالاتر، اگر قلههایی که در RSI شکل میگیرند نیز بالاتر از قله قبلی باشند، بیانگر این است که روند صعودی قدرتمند است و ادامهدار خواهد بود. نکته دیگر، استفاده از خطوط حمایتی و مقاومتی در اندیکاتورهاست. با رسم این خطوط میتوان واکنشهای احتمالی اندیکاتور به آنها را زیر نظر داشت که بر اساس آن قیمتها نیز تحت تأثیر قرار میگیرند.
خط کشیده شده در اندیکاتور ابتدا بهصورت حمایت ظاهرشده و سپس به شکل مقاومت در آمده است. با تماس شاخص با این خط میتوان نقاط خریدوفروش را تعیین کرد. حقیقت ماجرا این است که بسیاری از معامله گرهای موفق و تحلیلگران ارزهای دیجیتال تنها با استفاده از این ۳ اندیکاتور تحلیلهای خود را انجام میدهند.
حال بیایید نگاهی به نمودار RSI جفت ارز بیت کوین/تتر در بایننس بیندازیم.
در اینجا از منوی Indicators گزینه RSI را انتخاب میکنیم و بعدازآن مشاهده میشود که نمودار آبیرنگ RSI زیر نمودار شمعی ژاپنی به نمایش در میآید.
خوب وقتی در حال بررسی نمودار RSI هستیم باید چند نکته را مدنظر داشته باشیم:
- مقدار RSI همیشه بین یک تا صد است.
- وقتی مقدار RSI به هفتاد و یا بالاتر از آن رسید به این معنی است که ارز دیجیتال مدنظر ما بیشازحد خریداریشده است و بهاحتمال بسیار زیاد قیمت آن سقوط خواهد کرد.
- از طرف دیگر وقتی RSI به سی و یا کمتر رسید به این معنی است که کوین موردنظر بیشازحد فروختهشده است و بهزودی قیمت آن بالا خواهد رفت.
باوجوداینکه RSI یک ابزار خوب برای پیشبینی بازار است، بازهم نمیتوان بهطور کامل به آن تکیه کرد و خریدوفروش ارز دیجیتال را با توجه به آن برنامهریزی نمود.
درواقع هیچکدام از این ابزارهایی که معرفی کردهایم بهتنهایی تمام اطلاعات را در اختیار شما قرار نمیدهند و باید به همراه ابزارهای دیگر مورداستفاده قرار بگیرد.
نتیجهگیری
در این مقاله نحوه کار انواع ابزارهای مختلف تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال برای استفاده در خواندن نمودار ارزهای دیجیتال را به شما آموزش دادیم. نکته مهمی که باید در نظر داشته باشید این است که هیچکدام از این شاخصها درصورتیکه بهتنهایی مورداستفاده قرار بگیرند دقیق نیستند و باید از همه آنها بهصورت همزمان استفاده کنید تا نتایج بهتر و دقیقتری را بهدست آورید؛ با این کار میتوانید احتمال موفقیت خودتان در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال را بالاتر ببرید. امیدواریم که این مقاله به شما کمک کرده باشد که بتوانید نمودارهای مربوط به تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال را راحتتر بخوانید. به یاد داشته باشید که تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال ممکن است ساده به نظر برسد ولی نباید با داشتن اطلاعات ناقص دست به تحلیل و نتیجهگیری کنید. خواندن تحلیلهایی که تحلیلگران حرفهای انجام میدهند در درک بهتر این ابزارها و همینطوری یادگیری عمیقتر تحلیل تکنیکال به شما کمک میکند.
1 دیدگاه
مشاهده دیدگاه ها